دعوای الزام به تمکین
- 11 مهر 1401
- بدون نظر
- 18 دقیقه
- 858 نفر
تمکین( Deference, Obedience,Docility,Amenability)
قانون مدنی در ماده ۱۱۰۲، بیان میکند:” هرگاه نکاح بهطور صحیح واقع شد، روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار میشود.” طبق این ماده زن و شوهر مکلف به ایفای وظایفی در مقابل یکدیگر هستند. یکی از این وظایف که قانون برای زوجه برمیشمارد، تمکین است.
معنای تمکین
تمکین در لغت به معانی متعددی دارد منجمله: اطاعت کردن، سازگار بودن، پیروی، تسلیم. در اصطلاح و آنچه قانون بهعنوان تمکین میشناسد به دو معنای عام و خاص تقسیم میشود.
تمکین در معنای عام
بهطورکلی تمکین عام به معنی این است که زوجه همسر خود را در تصمیماتش همراهی نماید و با زوج حسن معاشرت داشته باشد، ریاست مرد بر خانواده را بپذیرد. نسبت به خواستههای همسر خود در چارچوب عرف و اخلاق و قانون، تبعیت کند.
تمکین در معنای خاص
تمکین به معنای خاص شامل انجام وظایف مربوط به رابطه جنسی در ازدواج است. زمانی که لفظ تمکین بهتنهایی به کار میرود، عرفا منظور تمکین خاص است. تمکین خاص در مقابل مفهوم نشوز قرار میگیرد که در ادامه بررسی خواهد شد.
نشوز
به حالتی گفته میشود که زوجه بدون عذر موجه نسبت به همسر خود وظایف جنسی خود را ایفا ننماید. به زنی که از انجام وظایف زناشویی نسبت به شوهر خود امتناع نماید، ناشزه گفته میشود. بدیهی است در این شرایط آثار حقوقی بر زن مترتب میشود که یکی از آنها این است که مستحق دریافت نفقه نخواهد بود. لازم به ذکر است که نتیجه عدم تمکین خاص و عام یکسان بوده و در هر دو صورت زن مستحق نفقه نخواهد بود.
اسباب تمکین
بدیهی است همراهی زن با مرد در امور مهم منجمله تمکین، نیازمند وجود فضای مهر و دوستی بین آنهاست. هرچند، طبق قانون زوج صرفاً مکلف به فراهم کردن اسباب تمکین است. منظور از اسباب تمکین شرایطی است که بهموجب تحقق آن زوجه بتواند از مرد تمکین کند. برای مثال: در اختیار داشتن منزل. البته باید بدانید که طبق قانون، تفاوتی میان منزل استیجاری و مالکیت منزل وجود ندارد. درواقع زوج بهصرف ارائه مدارکی مبنی بر وجود منزل برای تمکین زوجه، میتواند وی را به تمکین اجبار کند. در مقابل، زوجه میتواند در این مورد از خود دفاع نماید. بهاینترتیب که اگر دعوای عدم تمکین نسبت به زوجه مطرح شد، با اثبات عدم فراهم بودن شرایط تمکین، میتواند مانع از قطع نفقه به این سبب شود. همانطور که در مطالب قبلی ذکر شد، ضمانت اجرای عدم تمکین، قطع نفقه است.
با این توضیح که زوج میتواند به دلیل عدم تمکین زوجه، از پرداخت نفقه امتناع کند. یکی از مواردی که زوجه میتواند در دفاع دعوای تمکین ارائه نماید، عدم وجود منزل مناسب برای ایفای وظایف جنسی اوست. درنتیجه با اثبات این موضوع میتواند مانع قطع نفقه خود شود. هرچند راهحلهای حقوقی زیادی در خصوص دفاع دعوای عدم تمکین وجود دارد، لیکن نباید از یاد برد که صرف برقراری رابطه جنسی، نمیتواند پایه و اساس یک زندگی مشترک باشد. توصیه میشود برای طرح این دعوا صبور بوده و از تمام امکانات خود برای جذب شریک زندگیتان استفاده نمایید.
آثار عدم تمکین
تبعیت نکردن از شوهر برای اجرای وظایف زناشویی، آثار متعددی را به دنبال دارد. به برخی از این آثار در مطالب قبلی اشاره شد. در این قسمت مفصلاً به آن میپردازیم.
- عدم پرداخت نفقه: مهمترین اثر عدم تمکین، عدم پرداخت نفقه است. قانونگذار به زوج این حق را داده است که درصورتیکه بتواند اثبات نماید زوجه از انجام وظایف زناشویی خود امتناع میکند، مستحق دریافت نفقه نباشد.در نظر داشته باشید که این امر باید در دادگاه اثبات شود. بنابراین زوج راسا نمیتواند نسبت به عدم پرداخت نفقه اقدام کند. اثبات این امر در دادگاه صالح، مقدمه عدم پرداخت نفقه است.
- کسب اجازه از دادگاه برای ازدواج مجدد: مرد میتواند با اثبات عدم تمکین زوجه در دادگاه، اجازه ازدواج مجدد را از دادگاه کسب نماید. قانون حمایت از خانواده این حق را برای زوج در نظر گرفته است. البته باید بدانید که ازدواج موقت، نیازی به اجازه دادگاه ندارد. ازآنجاکه عدم تمکین، عدم استحقاق نفقه را به دنبال دارد، زوج برای فرار از تعهدات مالی خود، تلاش میکند تا عدم تمکین زوجه را ثابت نماید. پسازآن به همین سبب، اجازه ازدواج مجدد را از دادگاه اخذ مینماید.
- طرح دعوای طلاق از سوی مرد: طبق قانون، طلاق از حقوق زوج محسوب میشود. بنابراین برای طلاق دادن زوجه نیازی به ارائه دلیل ندارد. بااینوجود عدم تمکین میتواند یکی از مواردی باشد که زوج به استناد آن بخواهد زن خود را طلاق بدهد.
فارغ از اینکه در این مقالات صرفاً به مباحث حقوقی و بیان قوانین و آثار آن پرداخته میشود، باید نکات اجتماعی را نیز در نظر داشت. طرح دعوای عدم تمکین حتی اگر منجر به بازگشت زوجه به منزل مشترک و ایفای وظایف زناشویی بشود، بازهم ممکن است نتیجه مطلوب یک زندگی مشترک را نداشته باشد. بنابراین اکیداً توصیه میشود قبل از طرح این دعوا، تمام فروض اجتماعی و آثار حقوقی آن را موردبررسی دقیق قرار دهید.
عدم تمکین مشروع
در مطالب پیشین اشاره شد که زوجه باید از همسر خود تمکین نماید. در این خصوص، تفاوتی بین تمکین عام و خاص وجود ندارد. آثار عدم تمکین نیز موردبررسی قرار گرفت. همانطور که ذکر شد یکی از مهمترین آثار آن، عدم استحقاق زن نسبت به نفقه است. نباید این نکته را ازنظر دور داشت که هیچ اصلی وجود ندارد مگر استثنایی بر آن مترتب باشد. در خصوص ارتباط نفقه و تمکین نیز، باید قائل به این قاعده کلی باشیم. در ادامه مواردی موردبررسی قرار میگیرد که بیانگر استثنائات قاعده تمکین است. به عبارت بهتر، در ذیل به مواردی اشارهشده است که بهموجب آن، زن حق دارد از شوهر خود تبعیت ننماید. این موارد عبارتند از :
- عدم تمکین بهمنظور اخذ مهریه ( آنچه بهعنوان حق حبس در مقاله مربوط به مهریه موردبررسی قرار گرفت.). این بحث مفصل در مقاله مهریه بیانشده است. خلاصه این مطلب به این موضوع اشاره دارد که اگر مهریه زنی عندالمطالبه باشد، میتواند تا قبل از دریافت مهریه از تمکین نسبت به همسر خود امتناع نماید.درواقع قانونگذار این حق را برای زن قائل است که قبل از تبعیت از همسر خود در امور زناشویی، ابتدا یکی از حقوق مالی خود یعنی مهریه را دریافت نماید. این نکته را در نظر داشته باشید که اگر زوجه یکبار با اراده خود اقدام به تمکین نماید، استفاده از این حق، منتفی میشود.
- عدم تمکین در صورت عدم وجود اسباب آن: این مطلب بهطور مفصل در چند پاراگراف قبل موردبررسی قرار گرفت.
- پزشک برقراری رابطه جنسی را برای زن ممنوع کرده باشد: بیان شد که یکی از انواع تمکین، تمکین خاص است. تمکین خاص اشاره به برقراری رابطه جنسی زوجین دارد. زن باید برای عدم برقراری رابطه جنسی، عذر موجهی داشته باشد.پزشک بهعنوان شخص معتمد و متخصص در این زمینه میتواند تأثیرگذار باشد. در مواقعی که برقراری رابطه جنسی برای زن خطرناک باشد، ارائه گواهی پزشک میتواند به اثبات دلیل عدم تمکین زوجه کمک نماید. در این صورت، آثار عدم تمکین که مهمترین آن قطع نفقه زوجه است، بر زن تحمیل نمیگردد.
- زوج دارای بیماریهای مقاربتی باشد: هدف از تعامل جنسی بین زوجین، تحکیم مبانی خانواده است. البته در مبانی فقهی، دلایل دیگری برای آن برشمرده شده است که میتوان به ازدیاد نسل و فرزند آوری اشاره نمود.این ارتباط خاص نباید باعث آسیب به جسم طرفین شود. قانونگذار با لحاظ تمام جوانب موجود در این بحث، این فرض را در نظر گرفته است که در صورت ابتلا زوج به یکی از بیماریهای مقاربتی مانند ایدز، زوجه میتواند از نزدیکی با وی خودداری نماید. این امر برای زوجه دلیل موجه عدم تمکین محسوب میشود.
داشتن مسکن مشترک برای زن موجب خوف ضرر جانی یا مالی باشد و زن نتواند با مرد در یک منزل سکونت داشته باشد: قبلاً مفصلاً اشاره شد که یکی از اسباب تمکین فراهم نمودن منزل است. در اینجا این نکته بیان میشود که صرف تهیه مسکن نمیتواند سبب تمکین شود. آنچه مسکن برای زوجین به ارمغان میآورد، انس با یکدیگر و جریان مهر و دوستی است. بنابراین در حالتی که زندگی در یک مکان مشترک سبب شود زوجه درخطر جانی و مالی قرار بگیرد، این حق برای زوجه وجود دارد که مسکن جداگانه داشته باشد و از تمکین خودداری کند.
عدم تمکین زوج
در اراده معنی و مفهوم برای واژه تمکین بیان شد که در دو عنوان عام و خاص، مفاهیم متعدد است.آنچه قانونگذار بهعنوان عدم تمکین مورد قانونگذاری قرار داده است و آثاری را بر آن مترتب دانسته، متوجه زوجه است. بهعبارتدیگر عدم تمکین با این آثار و این مفهوم نسبت به زوج قابل تحقق نیست. نباید ازنظر دور داشت که هریک از این رفتارهای گفتهشده ممکن است در خصوص مرد نیز مصداق داشته باشد. در این راستا، عدالت ایجاب میکند تا این موارد در مورد زوج نیز مورد شناسایی قرار بگیرد.
در یک زندگی مشترک، برای زوج نیز وظایفی برشمرده شده است. شماری از این وظایف عبارتاند از حسن معاشرت، تأمین نیازهای زوجه. بنابراین زوجه میتواند در صورت عدم انجام وظایف زوج، تحت عناوینی دیگری منجمله عسر و حرج، سو معاشرت اقدام به دادخواهی نماید. بهطورکلی، همانطور که بیان شد، لفظ عدم تمکین برای زوج به کار نرفته است. مواد قانونی قانون مدنی و قانون حمایت از خانواده، این عنوان را صرفاً ناظر به رفتار زن میدانند. در واقعیت این امکان وجود دارد که مرد با برقرار نکردن رابطه جنسی، سبب دلسردی زوجه از زندگی گردد.
همین امر خود میتواند سنگ بنای مشکلات اخلاقی، اجتماعی دیگری باشد. راهحل عملی و قانونی فائق آمدن بر این مشکل این است که زوجه تحت عنوان کلی عسر و حرج که موارد دیگری را نیز شامل میشود، برای برقراری این رابطه تلاش نماید. البته در رویه عملی و به نظر برخی از وکلا خانواده، عنوان سو معاشرت در خصوص این موضوع، مرتبطتر و کارآمدتر است. زیرا اثبات امری ذیل عنوان عسر و حرج در دادگاه، ساده نیست. بنابراین پیشنهاد میشود در صورت تمایل به استفاده از این عنوان و طرح دادخواست در خصوص عدم انجام وظایف زوج، حتماً با وکیل متخصص امور حقوقی، مشورت نمایید.
طرح دعوی عدم تمکین
در پاسخ به این سؤال که چه زمان میتوان علیه زوجه دعوای عدم تمکین مطرح نمود، باید فروض متفاوتی را در نظر گرفت. بهعنوان قاعده کلی باید این را بدانید که مدتزمانی برای عدم برقراری رابطه جنسی در قانون عنوان نشده است. برای مثال درجایی از قانون ذکر نشده است اگر زن ۵ شب متوالی از همسر خود تبعیت ننماید، زوج میتواند دعوای عدم تمکین مطرح نماید. بنابراین برای طرح این دعوی – ضمن تأکید مجدد به بررسی تمام جوانب طرح این دعوی- حتی یکبار خودداری از برقراری رابطه جنسی نیز کافی است.
برای طرح دعوی، زوج باید به دفتر خدمات قضایی مراجعه و دادخواست خود را ثبت نماید. بدیهی است درصورتیکه زوج اقدام به انتخاب وکیل نماید، این مرحله توسط وکیل دادگستری انجام میشود. بعد از ارجاع امر به شعبه دادگاه خانواده، موعد رسیدگی تعیین و طرفین برای ادای توضیحات به جلسه دعوت میشوند. اثبات تمکین یا عدم آن دارای فروض متفاوتی است و بار اثبات دعوی نیز متفاوت است. در مواردی که زوجین با یکدیگر زندگی مشترک دارند و در یک منزل مشترک زندگی میکنند، اصل بر این است که زوجه از زوج تمکین مینماید. اثبات ادعای خلاف این اصل، به عهده مرد است. درواقع مرد باید ثابت نماید که حتی باوجود زندگی در یک مکان مشترک، زوجه از انجام وظایف زناشویی خود، سر باز میزند. حالت دیگر فرضی است که زوجین در یک منزل سکونت ندارند.
در این حالت اصل بر عدم وجود رابطه جنسی است. اگر مرد در این حالت و باوجود این فرض، اقامه دعوای تمکین نماید، اثبات اینکه رابطه جنسی بین طرفین وجود دارد، بهعنوان دفاع در این دعوا، با زوجه خواهد بود. زن باید ثابت کند بااینکه در یک منزل مشترک زندگی نمیکنند، اما رابطه جنسی بین آنها برقرارشده است. اثبات هر یک از دو فرض فوق، ظرایف و نکاتی دارد که ممکن است در سرنوشت دعوا تأثیرگذار باشد. بنابراین بسیار توصیه میشود اگر تصمیم به طرح این دعوا گرفتید، حتماً از مشورتهای یک وکیل متخصص در امور خانواده، بهرهمند شوید.
صدور حکم الزام به تمکین
نتیجه دعوی عدم تمکین ممکن است صدور حکم الزام به تمکین باشد. بدیهی است مخاطب این حکم زوجه است. در این حالت زوج مکلف به معرفی منزل به واحد اجرای احکام است و زوجه نیز باید به منزل معرفیشده مراجعه و اقدام به تمکین از زوج نماید. برخلاف سایر احکام صادره از دادگاه که میتوان محکومعلیه پرونده را الزام نمود، در این دعوی فقط باید زوج اقدام به معرفی منزل مناسب نماید و اجرای احکام نیز این موضوع را به زوجه اطلاع دهد. در اجرای حکم الزام به تمکین، سازوکار الزامی برای زوجه وجود ندارد.
به نظر میرسد این امر نیز بیشتر مناسب روابط خانوادگی و حفظ شان زن در این مسائل باشد. در مواردی که زوج اقدام به تأمین مسکن مناسب برای تمکین زوجه نماید، اصولاً این امر را با ارسال اظهارنامه به اطلاع زن میرساند. این امر سبب میشود علاوه بر آثار قانونی مترتب به اعلام زوج، تاریخ اجرای حکم نیز مشخص گردد. البته میتوان قبل از طرح دعوا نیز، با ارسال اظهارنامه به زوجه، وی را از طرح دعوا مطلع نمود. بدینصورت که ایشان را دعوت به تمکین نمایید و این مسئله را خاطرنشان کنید که در صورت مراجعه به منزل معرفیشده ظرف مدت مشخص، اقدام به طرح دعوی تمکین خواهید نمود.
در این حالت ممکن است اصلاً نیاز به طرح دعوی نباشد و با همان اظهارنامه، نتیجه مطلوب حاصل شود. در مقابل این حکم، همانگونه که قبلاً گفته شد، حالت دیگری وجود دارد که دادگاه زوجه را به تمکین الزام نمینماید. حالت مختلف این مطلب در مطالب فوق بیانشده است. البته باید این نکته را در نظر داشته باشید که اظهارات زوجه باید در قالب دفاعیات مشخص و مستند در طول جلسه دادرسی به دادگاه ارائه شود. اثبات اظهارات زوجه برای دفاع در این دعوی، تابع ادله عمومی دعاوی مدنی است. ازجمله آنها: شهادت و اقرار است.
تفاوت الزام به تمکین و عدم تمکین
دو عبارت ذکرشده در بالا، دو مفهوم کاملاً متفاوت با یکدیگر هستند. “عدم تمکین” عنوان دادخواستی است که زوج باوجود شرایط ذکرشده علیه زوجه مطرح مینماید. طرح این دادخواست سبب میشود دادگاه بعد از بررسی دلایل و مدارک اقدام به تعیین وقت رسیدگی نماید. زوجین برای حضور در وقت رسیدگی به دادگاه معرفی میشوند. دادگاه پس از بررسی مدارک و دلایل اراده شده توسط زوج، بررسی اظهارات و دلایل زوجه، اقدام به صدور رأی مینماید. اگر رأی مطابق خواسته زوج باشد، دادگاه اقدام به صدور رأی “الزام به تمکین” مینماید.
در مقابل اگر رأی مطابق خواسته زوج نباشد، درواقع زوجه بتواند حقانیت خود را برای عدم تمکین از مرد ثابت نماید، دادگاه حکم به بی حقی خواهان و یا رد دعوی زوج میدهد. بنا بر آنچه گفته شد و بهطور خلاصه، “عدم تمکین” عنوان دادخواستی است که زوج باید مطرح نماید. “الزام به تمکین”، حکمی است که دادگاه بعد از بررسی دلایل و مدارک در صورت تطبیق مدارک با خواسته زوج، اقدام به صدور آن مینماید.
تأثیر حکم الزام به تمکین در طلاق
در مطالب سابق تأثیر حکم الزام به تمکین در طلاق از جانب زوج مطرح شد. برای توضیح بیشتر باید گفت، طبق قانون مدنی و قانون حمایت از خانواده، مرد در هرزمانی و بدون هیچ دلیلی میتواند همسر خود را مطلقه سازد. هرچند این حق برای مرد مفروض است، لیکن قانونگذار بهمنظور جلوگیری از سو استفاده افراد از این موجب قانونی، تکالیفی را در نظر گرفته است. یکی از این تکالیف، ادای حقوق مالی زوجه است. منجمله آنها نفقه و مهریه است.
مردی که تصمیم دارد همسر خود را مطلقه کند باید نسبت به ادای مهریه و پرداخت نفقه ( اگر معوقه ایی وجود دارد) اقدام نماید. حکم الزام به تمکین که به نفع زوج صادر شده است، میتواند مستندی برای عدم استحقاق زوجه نسبت به نفقه باشد. بنابراین مرد برای کم کردن تکالیف مالی خود نسبت به زوجه، اقدام به طرح دعوی تمکین نموده و با اثبات این امر در دادگاه از این تکلیف مالی معاف میگردد. حالت دیگری نیز وجود دارد و آن این است که صدور حکم الزام به تمکین چه تأثیری میتواند در طلاق به درخواست زوجه داشته باشد.
برای پاسخ به این پرسش، لازم است فرض مسئله را بهدقت بررسی نماییم. در نظر بگیرید مردی با طرح دعوای عدم تمکین و اثبات امور مربوط به خواسته خود، توانسته است دادگاه را مجاب نماید که حکم الزام به تمکین را صادر نماید. صدور این حکم سبب میشود مرد درصورتیکه بخواهد همسر خود را طلاق بدهد، لازم نباشد نفقه مدتی که ارتباط جنسی بین طرفین برقرار نشده است را پرداخت نماید. در مقابل، همسر این مرد اقدام به طرح دادخواست طلاق از زوج مینماید.
در این حالت به نظر میرسد اوضاع به نفع زوجه پیش نمیرود. بهطورکلی پروسه طلاق از جانب زوجه طولانیتر است. ارائه این رأی از جانب مرد نیز مزید بر علت است. زوجه در این حالت باید برای اثبات حقانیت خود در طلاق بیشازپیش تلاش نماید. بهعنوان نکته آخر این بحث بازهم توصیه میشود در خصوص طرح این دعوا و البته دفاع در آن، حتماً از مشورت وکلای متخصص در امور خانواده بهره بند شوید.
اجرای حکم
اکثر احکام صادره از دادگاهها، پس از صدور برای اجرا به واحدهای اجرای احکام ارجاع داده میشود. حکم دعوای عدم تمکین، تحت عنوان الزام به تمکین نیز به واحد اجرای احکام ارجاع میشود. در این حالت زوج با معرفی منزل مناسب به زوجه، وی را دعوت به تمکین مینماید. بنا به حفظ مصالح اجتماعی و احترام به بنیان خانواده، نمیتوان پا را از این فراتر گذاشت و زوجه را برای اجرای این حکم، اجبار نمود. در حقیقت آنچه ثمره و نتیجه این دعواست، صرفاً صدور حکم و اطلاع به زوجه مبنی بر اقدام به تمکین از زوج است. اجبار زوجه به حالت دیگری امکان ندارد. در طرف مقابل، زوجه نیز میتواند طی یک اظهارنامه به زوج اعلام نماید که نسبت به زندگی مشترک تمایل دارد و از این طریق راسا نسبت به اجرای حکم اقدام نماید.
ارتباط مهریه و تمکین
در مقاله با عنوان مهریه، در خصوص انواع مهریه و احکام حاکم بر آن مفصلاً بحث شده است. در این مجال یکبار دیگر بهطور مختصر به ارتباط بین مهریه و تمکین میپردازیم. آنچه سبب میشود زن مستحق مهریه باشد، عقد نکاح است. طبق قانون مدنی زن بهمجرد عقد، مالک مهر میشود. البته در عالم واقع فروضی متصور است که ممکن است زن فقط نصف مهریه معینه را دریافت کند. مثل فرضی که بعد از انعقاد عقد نکاح و قبل از ایجاد رابطه جنسی، زن از شوهر خود طلاق بگیرد.
در مباحث قبلی در خصوص حق حبس صحبت شد. حق حبس حقی است که بهموجب آن زوجه میتواند ابتدا مهریه خود را دریافت و سپس اقدام به تمکین از شوهر خود نماید. قبل از تمکین با اراده و خواست زوجه، این حق برای زوجه پابرجا و مفروض است. نتیجه و جمع این بحث اینست: درصورتیکه زن اقدام به عدم تمکین از مرد کند، دو فرض متصور است:
فرض اول: تا به کنون ارتباط جنسی به میل و اراده خود نداشته و قصد دارد تا قبل از دریافت مهریه خود، همچنان تمکین ننماید. در این صورت مرد نمیتواند دعوای عدم تمکین نسبت به ایشان مطرح نماید. علاوه بر این زن در مدت امتناع، بهقصد دریافت مهریه، مستحق نفقه نیز خواهد بود. درنتیجه مرد نمیتواند وی را از حقوق مالی محروم کند.
فرض دوم : زمانیست که قبلاً رابطه جنسی مبتنی بر اراده خود داشته است. در این فرض همانطور که قبلاً گفته شد زن نمیتواند بدون عذر موجه از تمکین امتناع کند. باید دلایل موجه خود را به دادگاه ارائه نماید. در اینجا دعوای مطالبه مهریه فرع بر دعوای تمکین است. این دعوا نمیتواند زن را از حقوق مالی خود محروم کند. لیکن زن نیز نمیتواند به بهانه دریافت مهریه از تمکین خودداری نماید.
سؤالات متداول
· اگر زن ناشزه باشد حق دریافت مهریه را ندارد؟
توضیح داده شد که ناشزه بودن زن به چه دلیلی است. اگر امتناع زن از تمکین، به دلیل دریافت مهریه عندالمطالبه باشد و سابق بر این نیز ارتباط جنسی وجود نداشته باشد، میتواند به استناد استفاده از حق حبس، از برقراری ارتباط زناشویی سر باز بزند. دریافت مهریه در این فرض با مشکلی مواجه نیست. تمکین یا عدم تمکین ارتباط مستقیمی با بحث نفقه دارد و قواعد مربوط به مهریه طبق آنچه گفته شد، اجرا میگردد.
· اگر بین زوجین کتککاری و زدوخورد باشد و زن از ترس جان خودش در منزل پدرش ساکن شود بازهم مرد میتواند دعوای عدم تمکین اقامه کند؟
یکی از دلایل موجهه زوجه برای عدم سکونت در یک منزل مشترک با زوج، خوف جانی، مالی و … است. در فرض سؤال اگر زوجه بتواند سو رفتار مرد را ثابت نماید، عدم سکونت در منزل مشترک نمیتواند مانعی برای دریافت نفقه از شوهر باشد. البته در نظر داشته باشید در اثبات این امر از تهمت و افترا به دور باشید و با دلایل و ادله محکم سو رفتار زوج را در محکمه ثابت نمایید.
· زن بعد از چند سال ناشزه بودن میتواند تقاضای طلاق کند؟
اولازهمه پیشنهاد میشود برای اطلاع از طلاق از جانب زوجه، مقاله مربوط بهعنوان طلاق را در این سایت مطالعه کنید. یکی از دلایل ناشزه بودن زن میتواند کراهت شدید از زوج باشد. کراهت شدید ازجمله دلایلی است که باوجود شرایط دیگر میتواند منجر به صدور حکم طلاق شود. البته این نکته را در نظر داشته باشید که برای سنجش کراهت زوجه از زوج، بیشتر شدت آن مطرح است نه مدتزمان.
· آیا میتوان مکرراً دادخواست عدم تمکین مطرح نمود؟
محدودیتی برای تعداد طرح دادخواست عدم تمکین طبق قانون وجود ندارد. ممکن است زوجه پس از صدور حکم الزام به تمکین، اقدام به تمکین از زوج نماید، اما پس از مدتی این مشکل مجدد بروز یابد و زوج برای یکبار دیگر دادخواست مطرح کند.